طرز فکر شما چیست؟
طرز فکر کارل دوک مدتیه که بسیار پر سر و صدا شده و فوق العاده جذاب و جالبه. تصمیم گرفتم در قسمت توسعه فردی سایت www.abbasiali.com راجع به این موضوع و البته نکاتی که هیچ جا راجع به این موضوع طرز فکر گفته نشده رو بازگو کنم.پس قبل از هر چیز از شما ممنونم که ما رو برای کسب اطلاعات انتخاب کردید.
طرز فکر چیست؟
اولین بار این موضوع توسط کارل دوک مطرح شد.طرز فکر با یک معیار و ملاک بسیار ساده اما عمقی و موثر توانست بسیاری از توهمات اشتباه راجع به موفقیت و رسیدن اهداف را تحت تاثیر قرار دهد و کلا مسیر رسیدن به موفقیت را در تمام جنبه های زندگی تغییر داد.
به صورت کلی در طرز فکر می گوییم که دو نوع طرز تفکر وجود دارد :
- طرز فکر رشد
- طرز فکر ایستا
در ادامه این مقاله هر کدام از این دو نوع طرز فکر را بررسی می کنیم و با جزئیات کامل آن ها را مورد مطالعه قرار می دهیم.اما قبل از اینکه وارد این بخش اساسی شویم از شما می خواهم که یک نکته بسیار مهمی را که کمتر به شما گفته شده است را به یاد داشته باشید:
« هر فردی در زندگی خود با جنبه های مختلفی از زندگی روبه رو است؛ممکن است شما در زمینه درس خواندن و مطالعه طرز فکر رشد داشته باشید اما در زمینه سلامتی و رژیم غذایی طرز فکر ایستا داشته باشید. پس در نتیجه نیم توانیم بگوییم که فردی مطالقا طرز فکر رشد دارد و فردی طرز فکر ایستا دارد.شما می توانید در زمینه ای رشد باشید و در زمینه ای ایستا باشید.»
طرز فکر رشد چیست؟
- هوش را می توان رشد داد و ثابت نیست.
افرادی که دارای طرز فکر رشد هستند بر این باورند که هوش و ذکاوت ثابت نیست و مدام در حال تغییر و افزایش یا کاهش هست.این افراد خودشان را محدود به یک باور اشتباه ثابت بودن هوش نمی کنند و اعتقادی به این که از کودکی با استعداد خاصی به دنیا می آیند ندارند.
همین مدل فکری باعث می شود که این افراد موانع سر راه رسیدن به خواسته ها و اهدافشان را چالشی برای رشد و بهتر شدن ببیننند.
این افراد به شدت موافق این موضوع هستند که برای رسیدن به هدف یا خواسته هایشان تغییر کنند و از متفاوت بودن و تغییر کردن نمی ترسند.برای تغییر کردن همیشه رو به جلو و مشتاق هستند و به چشم یک فرصت مجدد به آن نگاه می کنند. اما همان طور هم که در بالا گفتیم ممکن است فردی در زمینه روابط عاطفی خود تفکر رشد داشته باشد و همیشه با چلش های خود به بهترین شکل کنار بیاید اما در زمینه شغلی اصلا تفکر رشد نداشته باشد و خود را محدود به چهارچوب های اذیت کننده کند.
- چالش ها را باید پذیرفت.
افرادی که طرز فکر رشد دارند اتفاقات و مشکلات را چالش می خوانند و معتقدند که چالش ها باعث پیشرفت آنها می شود.این افراد از چالش ها استقبال می کنند در صورتی که افرادی که طرز فکر ایستا دارند از روبه رویی با چالش ها خودداری می کنند و در برخورد با آن ها معمولا اجتناب را در پیش می گیرند.
- در برخورد با موانع پافشاری می کنند.
کسانی که طرز فکر ایستا دارند در برخورد با مانع ها حالت تدافعی به خود می گیرند یا آنقدر منتظر می مانند تا خسته شوند و خود را تسلیم مانع می کنند اما هیچگاه با مانع مبارزه و یا تلاشی برای رفع مانع نمی کنند. در مقابل افرادی با طرز فکر رشد هرگز در برخورد با موانع جا خالی نمی دهند و یا خیلی بی هدف حالت تدافعی به خود نمی گیرند بلکه مانع را می پذیرند و برای برطرف کردن آن اقدام می کنند.
- تلاش را راهی برای رسیدن به خواسته می دانند.
افرادی که طرز فکر رشد دارند به روند تلاش بسیار معتقد هستند و تلاش را پروسه ای برای رسیدن به اهداف خود می دانند اما افرادی که طرز فکر ایستا دارند تلاش را بیهوده می دانند و همیشه قبل از اینکه تلاش کنند می گویند من که می دانم نمی شود ، جواب نمی دهد پس چرا باید خودم را به زحمت بیندازم!!
این افراد قبل از اینکه وارد رینگ مسابقه شوند خودشان را بازنده اعلام می کنند و هیچوقت به خودشان فرصت و یک شانس برای پیروزی نمی دهند.
راستی اسم شانس اومد، به نظر شما شانس یعنی چی؟
از دیدگاه درست و منطقی شانس یعنی شما آمادگی کامل را داشته باشید تا به محض ایجاد یک فرصت از آن استفاده کنید.اینکه فکر کنید اطرافیان شانس آوردند که الان در فلان جایگاه هستند کاملا غیر منصفانه است، بهتر است این گون هفکر کنید که اطرافیان کاملا آماده رسیدن به این جایگاه بودند و با یاجاد یک فرصت آن را قاپیده اند.
- انتقادات یک راه برای رشد است.
شاید دیده باشید افرادی را که تا از آن ها یک انتقاد کوچک می کنید سریع بهم می ریزند و پرخاشگرانه با شما رفتار می کنند. البته که انتقاد کردن هم روش و اصول خاص خود را دارد و باید بدانید که انتقاد و نقد واقعی به چه معناست تا دچار سو تفاهم نشوید. در ادامه کمی از اصول صحیح انتقاد کردن می گویم و مجددا به ادامه طرز فکر رشد می پردازم:
انتقاد اصولی چگونه است؟
ابتدا از خوبی های آن شخص بگویید.یادتان باشد هیچ کس بی نقص نیست و در عین حال هیچ کس آنقدر بد نیست که تمام ویژگی ها و نقاط مثبت آن فدای نقطه ضعف هاش شود. پس سعی کنید اول از نقاط مثبت و قوی طرف مقابلتان به او بگویید و این کار را واقعا با خلوص قلب انجام دهید زیرا افراد به قدری باهوش هستند که می توانند به سرعت متوجه این شوند که شما دارید آن ها را گول می زنید یا واقعا تعریف می کنید.
دوم اینکه یک طرفه قضاوت نکنید و اجازه دهید طرف مقابل هم از خودش دفاع کند.در حین صحبت ها از او هم سوالاتی رو بپرسید. اجازه بدهید علت رفتارش رو برای شما توضیح بدهد . طوری با فرد رفتار نکنید که به محض دیدن شما دچار استرس شود و منتظر توبیخ شما باشد.
با مقایسه کردن خود شخص و عملش را زیر سوال نبرید. افراد از اینکه تلاش هایشان نادیده گرفته شود و یا با دیگران مقایسه شوند به شدت بیزارند و در مقابل این رفتار گارد خواهند گرفت. یکی از نابود کننده ترین کارهایی که در ارتباط با دیگران میتوانید انجام بدهید این هست که با مقایسه کردن آنها با افراد دیگر غرور و قدرت و استعدادهای آنها را زیر سوال ببرید ؛ بنابراین به شدت توصیه میکنم از این کار بپرهیزید.
در هیچ کاری زیاده روی نکنید. افراط در هرچیزی مضر است. حال چه زیاده روی در خوردن باشد چه در انتقاد کردن. زیاده روی در انتقاد باعث می شود فرد فکر کند شما یک شخص عیب جو هستید و می خواهید شخصیت او را خورد کنید. بنابراین دیگر حرف های شما برایش اعتباری نخواهد داشت و به شما برچسب عیب جو خواهد زد! اینطور حتی اگر زمانی هم واقعاً انتقاد شما به جا و درست هم باشد ، اثری نخواهد داشت .
در آخر راه حل خود را بدهید. شما باید در آخرین مرحله راه حل خودتان را به صورت یک پیشنهاد برای شخص بیان کنید. به عنوان مثال بگویید: به نظرت اگر به این صورت عمل کنی، بهتر نیست؟ وقتی شما به صورت سوالی انتقاد خود را مطرح می کنید به اختیار و عزت نفس فرد مقابل احترام گذاشته و همین امر باعث بهتر قبول کردن مطلب شما می شود.
برگردیم سراغ اینکه افراد با طرز تفکر رشد انتقاد را راهی برای بهتر شدن می دانند در حالی که افراد با طرز فکر ایستا مورد نقد واقع شدن را یک اتفاق بسیار بد و ناگوار می پندارند و برای رفع آن نقد حتی به خودشان زحمت فکر کردن را هم نمی دهند.
- افراد با فکر رشد با دیدن موفقیت دیگران حالشان خوب می شود.
افرادی که به فکر رشد هستند با دیدن موفقیت های دیگران حالشان فوق العاده خوب می شود و برای رسیدن به خواسته هایشان از آن افراد الگو برداری می کنند در حالی که افراد با طرز فکر ایستا با دیدن موفقیت دیگران احساس خطر می کنند و از موقعیت دیگران احساس نگرانی و خطر می کنند. اگر شما جز افراد با فکر رشد باشید با دیدن موفقیت اطرافیان از آن ها کمک می گیرید و راه آن ها را برای خودتان الهام بخش می دانید.
پس تا اینجا باید به صورت کلی متوجه شده باشید که تفاوت بین طرز فکر رشد و ایستا چیست. به دقت به مسائل پیرامون خودتان توجه کنید و با خودآگاهی بایلایی به این فکر کنید که شما در هر یک از ابعاد و جنبه های مختلف زندگیتان چگونه فکر می کنید؟
در شغل تان و کسب درامد چگونه هستید؟ آیا به اندازه ای که در زمینه توسعه فردی خودتان طرز فکر رشد دارید و به آن اهمیت می دهید در شغل تان هم همین طور هستید؟
اما اگر باز هم نیاز به اطلاعات بیشتر در این زمینه دارید می توانید کتاب طرز فکر خانم کارل دوک را مطالعه کنید و اساسی به کنکاش ذهن خودتان بپرداید.
درباره مدیریت
من علی عباسی، یکی از مهمترین اهدافم اینکه استعداد و مسیر منحصر به فرد نوجوانان را با استفاده از علم نوین کشف کنم و تا جای ممکن اجازه ندهم نوجوانان بدون آگاهی و آموزشهای اصولی زندگیشان را با آزمون خطا تجربه کنند. اگر افتخار داشته باشم که با شما همکاری کنم قرار است هر روز شجاعانه به سمت خواستههامون قدم برداریم و کنار هم هوشمندانه درس بخوانیم و زندگی کنیم .
نوشته های بیشتر از مدیریت