مسئولیت پذیری چیست؟
مسئولیت پذیری برخلاف چیزی که اکثر ماها باور داریم یک مهارتی است که در طول زمان باید به صورت اکتسابی به ما تزریق شود. یک اشتباهی که خیلی از ماها مرتکب آن می شویم اما متوجه آن نیستیم فعال نمایی است.فعال نمایی یعنی برنامه روزانه ما پر باشد از وظایفی که انجامشان هم می دهیم ولی فرصت سر خاروندن هم نداریم.اما پیشرفت چندانی نمی کنیم. در این مقاله از سایت www.abbasiali.com قرار است که راجب تفاوت بین فعال نمایی و مسئولیت صحبت کنیم.
تفاوت مسئولیت پذیری و فعال نمایی
وقتی هر کدام از ما درگیر فعال نمایی هستیم در حال برنامه ریزی ، یادگیری و استراتژی چیدن برای رسیدن به اهدافمان هستیم.در نقطه مقابل عمل کردن یک رفتاری است که مار را به یک چیز می رساند.برای مثال من برای ساختن یک ورژن بهتر از خودم یک لیست از بهترین کتاب های توسعه فردی سال 2019 را دربیاورم.چندتا کتاب صوتی و پادکست گوش کنم و کارهایی را که می خواهم انجام بدهم را یادداشت کنم.
همینطور دنبال چند صفحه مجازی هم راستا به هدفم هم باشم.تا اینجا فقط دنبال فعال نمایی و جمع کردن اطلاعات بودم . از آن لحظه ای که شروع کنم به کتاب خواندن و استفاده از آموزه هام ، به برنامه هایی که نوشتم عمل کنم و از شنیده هایم در دنیای واقعی استفاده کنم وارد فاز مسئولیت پذیری و به اصطلاح اکشن شدم.در نظر داشته باشید فالو کردن صفحه های متفاوت ، خریدن چندین جلد کتاب و دانلود کردن انواع و اقسام پادکست ها ما را به هدف مان نمی رساند بلکه این ها فقط و فقط ابزاری برای در مسیر درست قرار گرفتن و رسیدن به اهداف مان است.
برای بهتر فهمیدن به این مثال توجه کنید فعال نمایی مثل ساعت ها دویدن روی تردمیل میمونه . شما با دویدن روی تردمیل به هیچ مقصدی نمی رسید.اینجا همان نقطه ای است که تفاوت بین آدم موفق و غیر موفق رقم می خورد.یک لحظه یاد تمام آدم هایی که درگیر فعال نمایی هستند بیفتید. کسانی که از این کلاس در می آیند به کلاس بعدی می روند ، آدم هایی که صدها جلو کتاب خواندن ،صدها ساعت آموزش دیده اند ولی با روز اول خودشان اندک تفاوتی هم ندارند.مطمئنا ما کسانی را با این ویژگی ها می شناسیم و یا حتی ممکن است خودمان هم جزئی از آن ها باشیم.
شاید در اینجا این فکر به ذهنتان خطور کند که فعال نمایی لازم است .اگر نباشد برنامه یا انجام نمی شود یا ممکن است با شکست مواجه شود.منم به این که فعال نمایی لازم است ایمان دارم اصلا به همین دلیل مقالات زیادی راجب برنامه ریزی نوشتم.من هم باور دارم برای انجام خیلی از کارها باید یاد بگیریم باید کتاب بخونیم و دنبال منابع خوب باشیم.اما حرفم این است که ما آدم ها قابلیت این را داریم که شدیدا در همین فاز گیر کنیم و اصلا به مرحله انجام دادن نرسیم.هدف من از تهیه این مقاله این است که با جنبه دیگر مسئولیت پذیری آشنا شویم و مدام به خود یادآوری کنیم که در این چاله خطرناک نیفتیم.
نکته کنکوری
یک نکته مهم دیگر این است که بگوییم من اصلا درگیر این چیزا نمی شوم و همیشه انجام دادن و عمل کردن را بلد بودم.در واقع این فعال نمایی تا عمل کردن و مسئولیت یک طیف است . اصلا این جوری نیست که مثلا صفر و صد باشد . ما گاهی وقت ها بیشتر درگیر فعال نمایی و گاهی بیشتر درگیر مسئولیت و عمل کردن هستیم.به نظر من این قضیه خیلی خیلی زیاد بستگی به اعتماد به نفس و موضوعی دارد که روی آن کار می کنیم.ممکن است در زمینه بهبود روابط چون یک مسئله ای است که با آن راحت تر هستیم ، بیشتر درگیر مسئولیت پذیری باشیم اما در زمینه تغییر شغل بیشتر درگیر فعال نمایی و این دست و آن دست کردن باشیم.
پس یک دفعه از اول نگوییم آخ آخ من 100 % درگیر با فعال نمایی و یا 100% درگیر با مسئولیت پذیری هستیم.واکنش ما به این موارد حتی در زمینه های مختلف متفاوت است.مسئله ای که هست اینکه همه ما تا حدودی و به صورت نسبی درگیر با این طیف هستیم.
چرا به جای مسئولیت پذیری درگیر فعال نمایی می شویم؟
مگه ما واقعا تصمیم به انجام دادم آن کار نداریم؟مگه واقعا دلمان نمی خواهد به اهدافمان برسیم؟ پس چرا عمل نمی کنیم؟جواب من به این سوال این است که : بله ، ما تمام این ها را می خواهیم ولی یک سری چیزهای دیگر را که همراه این خواستن می آید را نمی خواهیم.در فاز فعال نمایی بودن به آدم یک حس خوبی می دهد . یک جورایی حس انگیزه و امیدواری داریم.احساس مفید بودن داریم.فکر می کنیم داریم آینده خودمان را با دستان خودمان می سازیم.
فکر می کنیم بی تفاوت و ساکت ننشستیم و خودمان با دست های خودمان در حال ساخت آینده مان هستیم.در عین حال هم ریسک شکست خوردن را نمی پذیریم . احساس مفید بودن داریم و سرمان هم شلوغ است چون روی کاغذ یک لیست بلند بالا از کارهایی که باید انجام بدیم هم نوشتیم.اما چون در حالت فعال نمایی هستیم ، مدام برنامه هایمان را تغییر می دهیم و پیشرفت خاصی هم نمی کنیم.یکبار دیگه مثال تردمیل را تصور کنید . در ظاهر در حال دویدن و تلاش هستید و واقعا هم تلاش می کنید اما اصلا به جایی نمی رسید.گیر کردن در فاز فعال نمایی بازی ذهن ما است . بازی ذهن ما است برای این که عذاب وجدان نداشته باشیم برای کاری که انجام نمی دهیم و ما را از خطر شکست حفظ کند. در واقع این یک بازی است که وارد شدن به آن یعنی باختن!
مسئولیت پذیری
وقت اینکه بریم سراغ مسئولیت پذیری. درک بهتر مسئولیت گریزی و مسئولیت پذیری به ما کمک می کند که وارد این بازی نشویم.آزادی در انسان ایجاد اضطراب می کند.در تعریف روا نشناختی اضطراب یعنی ترسیدن از هیچ چیز! وقتی که ما ندانیم از چه چیزی باید بترسیم دچار اضطراب می شویم.راهکار اولیه ای که ناخودآگاه در برابر این حالت بروز می دهیم تبدیل اضطراب به ترس است .احساس وحشت از هیچ چیز را تبدیل به احساس وحشت از چیزی می کنیم.
حتی شده یک چیز فوق العاده ساده و پیش پا افتاده.اگر شما در یک جنگل تاریک باشید و ندانید که چه چیزی در جلو شماست دچار اضطراب می شوید و اگر یک گرگ را ببینید از آن می ترسید و یک کاری را انجام می دهید.بحث در ترس این است که ترس باعث ایجاد یک واکنش در شما می شود.چیزی که بشر را هزاران سال رو به جلو برده همین ترس بوده است .ترس عامل موفقیت و پیشرفت در خیلی از زمینه های زندگی بوده و است.
اضطراب ناشی از آزادی تبدیل می شود به ترس از مسئولیت .چرا؟ برای اینکه مسئولیت زاده آزادی است. اگر من شما را در یک اتاق زندانی کنم و هیچ آزادی به شما ندهم شما به طبع این حالت بی مسئولیت هم می شوید .چون شما زندانی نیستید و احساس آزادی می کنید دارای مسئولیت هم هستید.البته باید بدانید که این آزادی که که در اینجا صحبت می کنیم با آن آزادی که بشر در ابتدای تاریخ و تا به امروز به دنبال آن بود تفاوت دارد. الان با ترس از مسئولیت مواجه هستیم برای مقابله با ترس از مسئولیت باید چیکار کرد؟
مقابله با ترس
حالا که اضطراب شد یک ترس و ما از یک گرگ در جنگل تاریک ترسیدیم الان باید چیکار کنیم؟ باید از درخت بالا بریم، فرار کنیم یا قایم بشیم؟بالاخره باید یک واکنشی نشان دهیم دیگر! اینجاست که پای ساز و کارهای دفاعی میاد وسط.ساز و کارهایی که در ناخودآگاه بشر شکل می گیرد و به صورت مستقل هستند . به صورت عمدتا هم این ساز و کارها به صورت غیر اصیل و گمراه کننده شکل می گیرند.خلاصه تمام آن ها نیز این است که مسئولیت را بر عهده نگیر.
چندین مکانیزم مقابله با مسئولیت پذیری را برشمردم که یکی از مهمترین آن ها جابه جایی مسئولیت است.در جابه جایی مسئولیت ما اتفاق بد را متوجه دیگری می دانیم و اتفاق خوب را متوجه خودمان.یعنی چی؟ یعنی اینکه می گوییم مسئول اینکه من امروز شغل خوبی ندارم والدینم هستند!پدرم مقصر بد بودن زندگی زناشویی من است! خواهرم مسبب عدم اعتماد به نفس من است و هزاران مورد از این مواردی را که میشناسیم.اما تا حالا کمتر شنیده ام که بگویند پشتیبانی خانواده باعث داشتن شغل خوب من شد!مادرم کمک کرد که رابطه خوبی با همسرم بسازم.دقیقا مشابه این مثال که می گوییم استاد 10 داد ولی وقتی نمره خوبی می گیریم می گوییم 20 گرفتم.آن را استاد داد این را من گرفتم.!!!
مسئولیت 100% با شماست
در زندگی شخصی با همسر یا شریکتان چند درصد شما و چند درصد او مسئول است؟ شاید به شکل خیلی منصفانه بگویید 50% من و 50% او !! اما غلط است .اشتباه می گویید بلکه شما صد در صد و او هم صد در صد مسئول است . شما مسئولیت 100% خود را باید داشته باشید . لطفا بپذیرید .فرض کنید در خانه هستید با 2 بچه و ساختمان شروع می کند به لرزیدن. متوجه می شوید که در زمین مجاور در حال گودبرداری هستند و ساختمان شما در حال ترک خوردن است و هر آن ممکن است ساختمان ریزش کند.در مرحله اولیه آن باعث و بانی کیست؟ معمار ساختمان شما یا اون کسایی که در حال گودبرداری هستند؟رییس شما که اگر با وامتان موافقت کرده بود و می توانستید خانه تان را عوض کنید مقصر است؟ هزاران نفر را می توان نام برد ، اما الان چیکار می کنید؟ الان می خواهید چه حرکتی بزنید؟این معنای مسئولیت است. شما در لحظه اکنون و در این مکان چیکار می خواهید انجام دهید؟بازی های روانی ، ساز و کارهای دفاعی می آیند که شما متوجه این نشوید که مسئولیت من چیست؟ من الان چیکار کنم؟
پذیرش این پروسه ، همان مسئولیت پذیری است . خیلی وقت ها بیخیالی با پذیرش اشتباه گرفته می شود. پذیرش این نیست در پذیرفتن شما باید مقوله را با خودت یکی کنی و بفهمیش.در پذیرش زمانی متوجه می شوید که درست عمل کرده اید که واقعا بخشی از فشار روانی شما کاهش یابد.
نکته کنکوری مسئولیت گریزی
در هر زمان و در هر شرایطی اگر خود شما یا دیگری در صحبت هاب خودش از کلمه ولی ، اما و آخه استفاده کرد بدانید و آگاه باشید که او در حال پوشاندن مسئولیت خودش است و متوجه رفتارش نیست . حتی اگر خود شما هم این کار را کردید مراقب باشید زیرا در حال فرار یا گمراه کردن خودتان هستید. ما معمولا بعد از این کلمات بهانه های خودمان را می آوریم، بهانه هایی از جنس مسئولیت گریزی.
از راهکار های بسیار موثر در تغییرات و مسئولیت پذیر بودن خود اسکنی است . بله ، خودتان را مدام اسکن کنید . همانند یک نوجوان تازه به بلوغ رسیده نگران خود باشید از خودتان مراقبت کنید و مانند یک والد مهربان از دور شاهد و ناظر بر کارهای خودتان باشید.خودآگاهی یک مهارت است و ما به خودی خود دارای این مهارت نیستیم.باید آن را کسب کنیم و مدام ازش استفاده کنیم تا پیشرفت و پیشرفت کنیم.وقتی شما آگاه به رفتارهای خود باشید و مدام از خودتان سوالات خوب بپرسید قطعا هر روز بهتر از دیروز خواهید بود.
به واکنش هایی که از اطراف دریافت می کنیم توجه کنیم.اگر افراد موثق ما یعنی کسانی که واقعا نگران ما هستند درباره موضوعی با هم متفق هستند و همه با هم یک نظر را راجب یک رفتار شما دارند پس وقت آن رسیده که مقاومت را کنار بگذارید و سعی کنید که صحیح تر زندگی کنید.این هم نظر بودن تعدادی نیز به همان دلیل قبلی یعنی خودآگاه نبودن نیز برمی گردد.اگر رفتار آگاهانه ای داشته باشید قبل از متفق شدن اطرافیان خودتان مشکل را می یابید.
از این به بعد در هر زمانی که خواستید با کسی راجب به ناکامی هایتان درد و دل کنید این مراحل را طی کنید .اولین مرحله این است که پیش خودتان درد و دل کنید، یک سری ناراحتی ها و دلخوری ها را با خودتان بیان کنید.مرحله حساس و بسیار مهم دوم این است که این پرسش جادویی را از خودتان داشته باشید که : خب، حالا می خوای چیکار کنی؟ مدام تکرار کنید . انقدر این سوال را تکرار کنید تا یاد بگیرید به جای صخبت های بی ریشه و بدون فایده ، به جای پیدا کردن مقصر فقط و فقط در حال آنالیز خودتان برای بهتر شدن و برای مسئولیت پذیر شدن باشید .
یادتان باشد رشد شخصی یعنی زندگی بهتر و زندگی بهتر یعنی دنیایی بهتر
درباره مدیریت
من علی عباسی، یکی از مهمترین اهدافم اینکه استعداد و مسیر منحصر به فرد نوجوانان را با استفاده از علم نوین کشف کنم و تا جای ممکن اجازه ندهم نوجوانان بدون آگاهی و آموزشهای اصولی زندگیشان را با آزمون خطا تجربه کنند. اگر افتخار داشته باشم که با شما همکاری کنم قرار است هر روز شجاعانه به سمت خواستههامون قدم برداریم و کنار هم هوشمندانه درس بخوانیم و زندگی کنیم .
نوشته های بیشتر از مدیریت